قلب مامان سارا جونمقلب مامان سارا جونم، تا این لحظه: 19 سال و 3 ماه و 11 روز سن داره
وبلاگم وبلاگم ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

خاطره های دختر نازم

یادی از سارا جونم

خوشگلم سارا جونم ببخش عزیزم وقت نمیکنم مثل مامانهای دیگه بیام و تند تند تو وبلاگت بنویسم و قربون صدقت برم اما خودت میدونی چقدر دوستت دارم و تا چه اندازه واست جون میدم البته خودم بیشتر میدونم تا تو چون هیچ کس تو وجودم نیست فقط خودم میدونم به خاطر همین همش میگم به عشق تو زنده ام بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس عزیز دلم خوب بریم سر احوالات دخترم که کلاس سومش رو هم داره با خوبی و رضایت مندی کامل من و باباش سپری میکنه البته از نظر درس از نظر ریخت و پاش که طبق معمول کماکان به قوت خودش باقیه و به قول ندا اینجا همه چی درهمه.......... اما فدای سرت زوده جیگر مامان نمیخواد به زحمت بیفتی فعلاً بچگیت و بکن کوچولوی من کلاس...
6 آذر 1392

دختر کلاس سومی من

عزیز دلم سارا جون قلبم ... بهت تبریک میگم یه سال دیگه گذشت و پا به کلاس سوم گذاشتی. آرزو میکنم همه این سالها رو با موفقیت کامل به پایان برسونی و واسه خودت کسی بشی امسال هم مثل دو سال قبل از ذوق شب اول مدرسه خوابت نمیبرد. صبح هم با اولین صدای من بیدارشدی . با شستن دست و صورتت و خوردن البته نصف لقمه صبحانه حاضر شدی و چون سرویست روز اول مشخص نبود  با رد کردنت از زیر قران با بابایی راهی مدرسه شدی. خیلی خوب بزرگ شدنت رو احساس میکنم. امسال هم قراره یه اتفاق بزرگ بیفته اونم به سن تکلیف رسیدنته میدونم وقتی به جشن تکلیفت بیام و تو چادر نماز ببینمت مثل جشن شکوفه ها که روز اول مدرسه رفتنت اومدم اشکخای ذوقم دوباره جاری میشه. دوستت ...
5 مهر 1392
1