قلب مامان سارا جونمقلب مامان سارا جونم، تا این لحظه: 19 سال و 3 ماه و 10 روز سن داره
وبلاگم وبلاگم ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

خاطره های دختر نازم

امتحان های اخر سال

وااااااااااااای من خیلی خوشحالم امتحان های اخر سالم رو پایین 17 نگرفتم . و بخاطر هر امتحان یک جایزه گرفتمو بخاطر سرود مون هم رتبه ی اول و اوردم واز اونم جایزه گرفتم. می خوام نمرم وها مو بگم: ریاضی : علوم:  هدیه ها: اجنماعی : فارسی نوشتاری:   فارسی خوانداری:   قران: ...
12 خرداد 1394

خاطره های کلاس پهارم

سلام دوستای گلم چند وقتی بود که نمی اومدم بنویسم از دست این درس و مشقا. کلاس چهارم خیلی خیلی راحت چون نه جغرافی داریم نه تاریخ داریم نه معدنی داریم دیگه کلاس چهارم برا من شده این کلاس اول.معلممو خیلی مهربون کم بهمون مشق میگه هرشب فقط 2تا درس و مشق میده. تازه خانوممون همکار بانک بابا و مامانم بانکی که قبلا مامانم بود داداش خانوممون اونجا نگهبان بوده. اسم خانوممون هم سیده معصومه برهانی هستش خیلی مهربون خیلییییییییییی. تازه شم خانوممون به بچه ها میگه اگر سوالی درباره ی بانک و کارمنداش داشتین حتما از سارا سوال کنین چون او باباو مامانش توی بانکن اطلا عاتش دباره بانک بیشتراز ما هستش. دیگه نمیام تااااااااااااااااااااااا...
26 مهر 1393

کلاس چهارم

اخجووووووووووووووووووووووووووووووووووووووون. خیلی خوش حالم که مدرسه ها می خواد باز بشه.هییییییییی. باورم نمیشه دارم میرم چهارم . از دوباره دوستام و می بینم و باهم خوش میگذرونیم. درس میخونم. باهم بازی می کنیم * انگار :     دیروز بود مامانیم برای جشن شکوفه ها از زیر قران ردم کرد.اونجا بهمون گل دادن کلاه گذاشتیم رو سرمون و شعر خوندیم. یادش بخیر ...
31 شهريور 1393
1