ساری24مهر92عید قربان
ما چهار شنبه راه افتادیم رسیدیم ساری اول یک پلاژ بهمون دادن. که رسیدیم توی اون خونه. حاضر شدیم رفتیم دریاچون هوا یکم سرد بود شنا نکردم عوضش با داداشی ماسه بازی کردیم. بعد که رسیدیم حموم رفتیم و اون جا یک قطار داشت واقعی بود. مسافر سوار می کرد دو دور می دادو پیاده می کرد ما هم سوار اون قطار شدیم خیلی حال دادظهزرش که مامان بابام می خواستن بخوابن بابام بهم پول داد که سوار اون قطار بشم رفتم تنهایی سوار شدم اون هم خیلی حال داد. چون اسم پلاژش راهن بود قطارهم توش بود.توی اون سبزه ها یک سیب پلاستیکی گنده گذاشته بودن من هم باسیب قرمز عکس گرفتم هم با سیب زرد.عکس هاش رو می زارم.یک شب خوابیدیم رفتیم گرگان وسایلمون رو جمع کردیم و رفتیم گرگان خونه ی دوست بابام نهار خوردیم و حرکت کردیم دامغان خلاصه به من خیلی خیلی خوش گذشت.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی