آفرین دختر ناز مامان
سارا جون الان که دارم واست مینویسم ٢٧ آبان دوم محرمه. شب اول محرم با بابایی و داداشی رفتیم واسه عزاداداری و من و داداشی نشستیم تو ماشین و تو هم با بابایی رفتی یکم سینه زدید و برگشتید ایشالا که خدا ازت قبول کنه دخترم.
اما بیشتر بخاطر این اومدم واست بنویسم که یه تشکر درست و حسابی بکنم ازت به خاطر کلاس زبانت عزیزم. ٥ شنبه که کارنامه ات و گرفتی و اومدی خونه مامان و مثل همیشه خوشحال کردی. ترم اول که با این کارنامه اومدی خونه مامان هزار تا بوست کرد و کلی قربون صدقه ات رفت.
خلاصه که من و بابایی کلی ذوق کردیم.
و اما 5 شنبه که ترم دوم زبانت و رفته بودی و امتحان داشتی بع د از اینکه ازت یکم سوال و جواب کردم رفتی امتحان دادی و دو باره من و ذوق زده کردی . فکر نمیکردم حالا که یکم سخت تر شده دوباره نمره عالی رو بگیری و مارو خوشحال کنی. اما با این کارنامه زیبا وارد خونه شدی.
قرار شد واست یه جایزه که خودت دوست داری بخرم. سعی میکنم همین روزها بریم بیرون و به قولم وفا کنم.سارا جووووون مامان خیلی دوستت داره