قلب مامان سارا جونمقلب مامان سارا جونم، تا این لحظه: 19 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره
وبلاگم وبلاگم ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

خاطره های دختر نازم

یه قل دوقل

1392/4/13 10:48
2,069 بازدید
اشتراک گذاری

من می خوام یک ماجرا از بازی جدیدم یه قل دوقل بنویسم.اخه من در تعطیلات خیلی خیلی حوصلم سر می ره.خسته شدم دیگه از بازی های تکراری.من دیروز که مامانی از سر کار اومدهی بهش می گفتم مامان من این روز ها خیلی خیلی حوصلم سرمی ره.

مامانی بهم گفت برو توی کوچه و ٥تا سنگ بیار من هم به سختی ٥تا سنگ از توی کوچه پیدا کرد و اوردم.بعد به مامانی گفتم حالا چیکار کنم گفت این بازی ٥تا مرحله داره مرحله ی اولش باید دوتا سنگ رو برداری بندازیش بالا تا سنگ نیومده پائین اون یکی سنگ رو برداری اونی که داره میا پائین باید بگیریش به مامنم گفتم چه کار سختی.

مامانی گفت حالا مرحله ی دوم باید سه تا سنگ برداری حالا اونی که میندازی هوا بجاش باید دوتا سنگ رو از روی زمین براداری.

مرحل ی سومشم باید سنگ هارو از زیر دستت ردشون کنی.

سنگ رو که انداختی بالا باید یکی از سنگ هار و برداری تا نیومده پائین باید اون یک رو ردش کنی از زیر دستت مامانی بهم گفت مرحل ی چهارمش........

ولی مرحله ی ٥ومش خیلی باحال بود از همه اسون تر بود باید سنگ رو مینداختی بالا یک بوس می کردی و اون سگ رو می گرفتیش.

این بازی قدیمی خیلی حال داره.

این هم عکس های سنگ هام.

سنگ

سنگ

سنگ

سنگ

سنگ

سنگ ها

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

♥متین من♥
13 تیر 92 17:55
سارا جون یادش بخیر منم این بازی خیلی دوس داشتم پستت خیلی خوب بود منو برد به دوران کودکی
عزیزمی
مرسی که به متین رای دادی فدات شم مهربون


ممنون عزیزم لطف داری