خرابکاری داداشی
داداشی جونم.من که امتحان داشتم شما بغل مامان بودین و مامانی تا می خواست بپرسه شما افتادی رو کتاب و پاره شد.
هرچی سعی کردیم درستش کنیم و چسبش زدیم اما مثل اولش نشد.من اون موقع خیلی خیلی از دستت عصبانی بودم.اما باخودم گفتم این یک نی نی ممکنه هرخرابکاری رو بکنه.
اون موقع هم قیافت خوش حال بود که خرابکاریکردی جیگرم. فکرکنم چون خرابکاری کردی خیلی ناراحت بودی بودی حالا اشکال نداره پس اگه مدرسم شروع شه چی دیگه همه رو پاره می کنی.
دیگه من اون موقع داداشی رو یک بوس گنده کردم.
اگه بزرگ شیم چی
دیگه به همدیگرو به زدن می افتیم واااااااااااااای.
اخه حیفم نیومد که باهات قهر کنم.
داداشی یکی از عکس هاشم پاره کرد ی اخه من باید از روی عکس ببینم و برای خانوممون ایگیلیسیش رو بگم و شاید اشتباه کنم.
این هم عکس خرابکاری داداشی
این هم یک عکس از خودت که ناراحتی
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی