قلب مامان سارا جونمقلب مامان سارا جونم، تا این لحظه: 19 سال و 3 ماه و 24 روز سن داره
وبلاگم وبلاگم ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 16 روز سن داره

خاطره های دختر نازم

بلا خره افتاد

1392/7/5 17:51
579 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره دندون لغم افتاد چند روزی منتظر افتادنش بودم.که افتاد خیلی روز های سختی بود نمی شد غذا بخوری .هی غذا ها میخورد به اون دندون تند تند خون میومد و حالا افتاد از دستش خلاص شدم. دیگه راحت می تونم چیز میز بخورم.

دندون من صبح در حال صبحانه خوردن افتاد.داشتم صبحانه می خورم که یکدفعه دیدم یک چیز سفت توی دهنم درش اوردم دیدم بله دندونم افتاده.انداختمش توی سطل اشغال. ولی یکم که گذشت دلم سوخت با خدم گفتم کاشکی نمی ریختم دور نگهش می داشتم.

خلاصه من از این دونه خیالم راحت شد.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

كيانا
19 مهر 92 11:52
دقيقاً ديشب براى من همين اتفاق افتاد


چه جالب