قلب مامان سارا جونمقلب مامان سارا جونم، تا این لحظه: 19 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره
وبلاگم وبلاگم ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

خاطره های دختر نازم

غمگینم

1392/3/9 6:39
291 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان.دیگه وقت خداحافظی رسیده.

خیلی خیلی غمگین هستم.Cua14

چون دیگه بعداز٥روز هم دیگرونمی بینیم.چون یه سفرمی خوا یم بریم اون هم مشهد.

دوستان من خیلی خیلی دلم براتون تنگ می شه مخصوصاً دوستهای صمیمی من.اگر نظر دادین دستتون درد نکنه وقت فکرنکنید که من هستم.

همه اونایی که توشون اپم خداحافظ.واونایی که دوستای مهربان من هستن.

مافردا یعنی جمعه حرکت می کنیم ومیریم.بعدبا ذوق می ایام توی خونه و سری میگم اخجون دیگه نظر دادن.

امیدوارم همیشه شاد باشین.دوستهای من خادانگه دار.

حتماً براتون زیارت می کنم واز خدامی خام که همیشه شاد باشین.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (5)

خاله نگار
9 خرداد 92 8:28
سلام سارا جونم . چند روز قبل از روز پدر تولد باباي عرفان بود و باباي عرفان فكر مي كرد ما يادمون نيست . منم با عرفان رفتيم براش كيك كوچولو و شمع و كلاه گرفتيم و كلي باد كنك باد كرديم و من يه پيراهن خيلي خوشگل و عرفان هم يك ادكلن برا باباش گرفتيم و شام مفصل درست كردم و منتظر بوديم باباي عرفان بياد . عرفان از پنجره ديده بود باباش آمده وماشين را پارك ميكنه و داره مياد. ما هم زود چراغ ها را خاموش كرديم كه فكر كنه خونه نيستيم . وقتي آمد خونه و چراغ را روشن كرد كلي خوشحال شد .سورپرايز جالبي شده بود براش . به خاطر اون روز پدر هم كه فرصت نشد براش جشن بگيريم گفت پيراهن كه گرفتي برا اون شلوار لازم دارم لطفا پولش را بده خودم بخرم . منم از خدا خاسته قبول كردم .
خاله نگار
9 خرداد 92 8:32
سارا جون ,وقتي رفتي حرم ما را هم دعا كن .

عزیزم دعا تون کردیم.

نسیم-مامان آرتین
11 خرداد 92 9:21
خوش به حالت سارا جون التماسدعا داریم از امام رضا بخواه مارو هم بطلبه
عزیزم دعا تون کردیم.

متین من
16 خرداد 92 1:51
امیدوارم خوش بگذره سارا جون از طرف ما هم نائب زیاره باش عزیزم مواظب برادر گلت هم باش می بوسمت امیدوارم سفربه یاد ماندنی و خاطره انگیز داشته باشی
مامان سهند و سپهر
16 خرداد 92 7:30
سلام سارا خانم زیارت قبول . رفتی و برگشتی ؟ خوش گذشت ؟ خستگیت در اومد ؟ حسابی از تعطیلات تابستونیت استفاده کن.
چشم حتماً