سارای عزیزم و افتخاری دیگر برای مامان
عزیز دلم دختر قشنگم تعطیلات تابستان شروع شده و حالا دیگه واسه خودتی .تا میتونی لذت ببر عزیزم.
شنبه 4 خرداد ساعت 10 کارنامه کلاس دومت آماده بود و قرار بود برم از مدرسه بگیرم. از صبح خوشحال بودم ساعت 10 بشه اما از شانس بد من مثل مورو ملخ ریختن تو بانک و نمیشد سرم و بلند کنم چه برسه خروجی ساعتی بگیرم و از شعبه برم بیرون زنگ زدم بابایی و چون مدرسه ات خوشبختانه نزدیم بانک باباست سریع رفت واست گرفت.
قربون دخترم برم که دوست داشت مامان بره ولی نشد
بعد هم بابا زنگ زد و خبر خوش و بهم داد. میدونستم عالی شدی و همه درسهات و خیلی خوب گرفتی ولی با این حال منتظر بودم بهم زنگ بزنه. وقتی هم رسیدیم خونه از خوشحالی بالا و پایین پریدی و ما رو هم حسابی خوشحال کردی.
دمت گرم سارا جون ایشالا همیشه ما رو همینطور خوشحال کنی.
قربون دختر با احساس و مهربونم بشم. روز پدر امسال هم هیچ وقت یادم نمیره با چه احساسی خودت واسه اولین بار کادو گرفتی از پول خودت عزیزکم. بعدش هم واسه بابا یه جشن کوچولو راه انداختی.
خیلی مهربانی ساراجان خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی. دوستت دارم خیلی زیاد.
این هم عکس کارنامه ی دخملی مامان