قلب مامان سارا جونمقلب مامان سارا جونم، تا این لحظه: 19 سال و 4 ماه و 11 روز سن داره
وبلاگم وبلاگم ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 3 روز سن داره

خاطره های دختر نازم

جدا شدن از دوست هاوسال تحصیلی وگریه کنان

1392/2/31 21:43
337 بازدید
اشتراک گذاری

سلام من امروز خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییی گریه کردم.بخاطره این که داشتم ازدوستام جدا میشدم واز خانوممون هم همینطور.کلن امروز خیلی خیلی غمگین بودمناراحتچون دلم براشون تنگ میشه امروز توی کلاسمون همه

داشتن گریه می کردند.می تونین یه پیشنهاد بدین که چه کار کنم که تند تند گریه م نیاد.امروز برای اخرین بار اخرین بازی مونو کردیم.امروز که مامانم اومددید دارم گریه می کنم

گفت چرا داری گریه می کنی او فکر می کرد کارنامه ی اصلیمو گرفتم ولی اینطور نبود گفتم بخاطره این که از دوستام و خانوممون جدا شدم.الانم دارم گریه میکنم که خیلی خیلی دلم براشون تنگ میشه توی این تعطیلات مامانم گفت اشکالی نداره میتونی بری واین مطلب وتوی وبلاگت بنویسی که بهت بگن چکارکنی که تندتند گریت نیاد من الانم اومدم اینو نوشتم یک بار دیگه هم میگم که لطفا بگین که هم دلم براشون کم تر تنگ بشه هم چیکار کنم که تند تند گریم نیاد

ترخدا اگه پیشنادی دارید نظر بدید

بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

نگار
1 خرداد 92 9:30
سلام سارا جون. دختر گل و با احساسي هستي . معلومه كه خيلي خانومي. تو كه مامان به اين خوبي داري غصه چي رو ميخوري و برا چي گريه مي كني ؟ خدا مامان مهربونت را برات نگهداره گلم . سارا جون مي توني تو كلاسهاي تابستون مثل نقاشي و شنا و زبان و قرآن ثبت نام كني و اونقدر سرگرم بشي كه نفهمي تعطيلات از كجا آمد و از كجا رفت. من برا عرفان هم اين كار را خواهم كرد. فقط يكي بايد باشه كه ببره كلاس و بياره. در ضمن خانومي تبريك ميگم كه امسال را هم با موفقيت تموم كردي و يك سال بزرگتر شدي .
مامان عرفان
1 خرداد 92 11:36
▒▒▒▒▒▒▒██▒▒▒▒███▒▒▒▒██ ▒▒▒▒▒▒█▓▓█▒██▓▓▓██▒█▓▓█ ▒▒▒▒▒█▓▒▒▓█▓▓▓▓▓▓▓█▓▒▒▓█ ▒▒▒▒▒█▓▒▒▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▒▒▓█ ▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒▒█▓▓█▓▓▓▓▓▓█▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒▒█▓▓██▓▓▓▓▓██▓▓█ ▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒█▓█▒▒▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒█▓▓▒▒▓▒▒███▒▒▓▒▒▓▓█ ▒▒▒▒▒█▓▓▒▒▓▒▒▒█▒▒▒▓▒▒▓▓█ ▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▒▒▒▒▒▓▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓███▓▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█ ▒▒▒▒█▓▓▓█▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓█▓▓▓█ ▒▒██▓▓▓█▓▒▒▒██▒██▒▒▒▓█▓▓▓██ ▒█▓▓▓▓█▓▓▒▒█▓▓█▓▓█▒▒▓▓█▓▓▓▓█ █▓██▓▓█▓▒▒▒█▓▓▓▓▓█▒▒▒▓█▓▓██▓█ █▓▓▓▓█▓▓▒▒▒▒█▓▓▓█▒▒▒▒▓▓█▓▓▓▓█ ▒█▓▓▓█▓▓▒▒▒▒▒█▓█▒▒▒▒▒▓▓█▓▓▓█ ▒▒████▓▓▒▒▒▒▒▒█▒▒▒▒▒▒▓▓████ ▒▒▒▒▒█▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▒▒▒▒▒▒▒▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓█▓█▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒▒▒▒█▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒▒████▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓████ ▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓▓█▓▓▓▓▓▓▓▓▓█ ▒▒▒▒█▓▓▓▓▓▓▓▓█▒█▓▓▓▓▓▓▓▓█ سارا جون دوستت دارم . عرفان هم برا اولين بار تنها نشسته تو خونه ومن سر كار هستم .
مامان عرفان
1 خرداد 92 12:57
خواهش ميكنم .ببخش كه فقط تبريك خشك و خالي گفتم . يادم باشه يك جايزه طلبت به خاطر كارنامه ات . منم بووووووووووووووووس بوووووووووووووووووووووووووس.
مامان عرفان
1 خرداد 92 12:58
گلم ، عرفان از امروز تعطيل شده و ديگه نميره . مگه شما ميري هنوز ؟؟؟
مامان عرفان
26 خرداد 92 13:31
[
فدات

مامان عرفان
26 خرداد 92 13:34
رمز من عروس میشم با من مریض میشمو عرفان یادش رفته میشه بهم بدی
چراکه نه برات دادمرمزو