قلب مامان سارا جونمقلب مامان سارا جونم، تا این لحظه: 19 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره
وبلاگم وبلاگم ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

خاطره های دختر نازم

تعطیلات تابستانی سال92

1392/3/3 11:58
574 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دوستان.اخجون تعطیلات تابستانی شروع شد.دیگه ازهرچی کیف وکتاب راحت شدم.

توخونه بازی می کنم اون هم چه جور.

مامانی هم سرکارمن توخونه هرکاری که دوستدارم رو انجام می دم.اما کارهای خطر ناک روانجام نمی دم.

می تونم هرکلاسی رو ثبت نام کنم.که سرم گرم بشه وبی کار نشینم توی خونه.

تازه جمعه ی هفته ی بعدمی خوایم بریم مشهدانقدراون جابازی کنم که از همه چی یادم بره.حالا مطلب شو می نویسم.تازه توی خونه می تونم هرچقدر که دلم خواست نقاشی بکشم.داداشی هم که میاد باپرستارش با داداشم می تونم بازی کنم.

بعد که بعضی وقت ها که حوصلم سر بره.می رم خونه ی دوستام یا اونا میان خونمون.اون وقت باهم قرار می زاریم که بریم پارک بازی کنیم.بعدشاید برم بانک مامانی.

ایا رئیس مامانی اجازه میده من برم بانکشون.

یارئیس بابایی اجازه می ده.اخه من تابهال بانک هردوتاشون نرفتم می خوام برم ببینم بانکشون چه جوری.

تایک مطلب دیگه بای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

نگار
5 خرداد 92 13:16
مامان سارا كجايي نيستي ؟ داري برا سفر مشهد آماده ميشي؟ سرت خيلي مشغوله خانومي نميگي اين نگار دلش تنگ شده ؟
ساثقرهد.ق؟
24 خرداد 92 0:50
کی تایپر سارا؟
عمو سعید
5 تیر 92 21:18
سلاااااام سارا جووووووووووووووووووووون


سلام عمو سعید