قلب مامان سارا جونمقلب مامان سارا جونم، تا این لحظه: 19 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره
وبلاگم وبلاگم ، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 22 روز سن داره

خاطره های دختر نازم

اولین شب یلدا با داداشی

1391/10/4 16:21
536 بازدید
اشتراک گذاری

ما همیشه شب یلدا یعنی من و بابا و مامان با هم بودیم . اما امسال یه فرق بزرگ داشت .امسال یکی بهمون اضافه شده اونم داداشی گلمه که باهاش خیلی خوش گذروندیم. شب یلدا رفتیم خونه زن عمو شهناز و شام خوردیم و بعد از شام جشن کوچولویی گرفتیم بعدشم کیک تولد ٦ماهگی داداشیم وکه شکل هندونه بود خوردیم.شکلکهای جالب آروین اون شب بهمون هندونه خیلی مزه دادشکلکهای جالب آروین داداشم همه چی و میریخت ما هم میخندیدیم. خونه عموم که بودیم داداشی یکمی هم اذیت کرد نمیذاشت مامانم زیاد بخوره. من هم داداشیم و بغل کردم مواظبش بودم .خیلی هم بهمون خوش گذشت.

شب یلداوداداشی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

هیراد و عمه لیلاش
4 دی 91 18:49
*سلام ، امیدوارم یلدا بشما خوش گذشته باشه * من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها به رای شما نیاز دارم لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره منتظرکمکتون هستم دوستای خوبم راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید
نسیم -مامان آرتین
9 دی 91 9:17
وای چه آبجی مهربونی